آرشیو لینکدونی




Saturday, August 13, 2005



باد شديدي مياد. خدايا چي ميشه بارون بباره؟ الان خدا ميگه اين بنده ي ما هم كه فقط همين يه دعا رو بلده.
تو هواپيما به سمت عربستان كه مي رفتيم از بالا به طرز وحشتناكي خشك بود اين سرزمين. به دوستم گفتم اينجاها بارون هم مي باره؟ و به اين نتيجه رسيديم كه خير، بارون نمي باره. به شوخي به دوستم گفتم چي ميشه حالا تا ما هستيم يه كمي بارون بباره؟ روز سومي كه اونجا بوديم يه باروني اومد ديدني... عربها از ذوق نمي دونستن چيكار كنن. ما هم بعد از نماز عشا رفتيم زير اين بارون و تا مغز استخون خيس شديم. اين هم عكسش براي اثبات مدعا.



اينجا صحن مسجدالنبيه و دو تا بچه عرب هم كه مشاهده مي فرماييد دارن با بارون كيف مي
كنن.

|10:22 AM| فاطمه



آینه
لیست وبلاگ های دانشجویان
Email Me!